لیلی زمان

مرد میانسال، از ناملایمتی فصل سرد شاکی بود. به‌خصوص این‌که شیشه‌ی مغازه‌اش نیز شکسته بود. منتظر عکس‌العملش در مقابله با برودت بودم. رفت و عکس لیلی را آورد و به همراه مقداری شیشه و گچ، راه ورود سرما را بست! خیره ماندم به لیلی زمان و نقش گچی‌اش بر پیکر شیشه

1 comment:

Unknown said...

تبریک میگم برای این دیدن و ثبت و حس خوب.
عجیب عکسی است.نمیشه ازش به راحتی گذشت.یه درد / یه غم یه فراموشی/ یه سنگ دلی /یه بی رحمی .