مجمع بی‌نظمی!٬



2 comments:

shahin said...

سلام و درود
با اين عكس نشان دادي كه نيم نگاهي هم به جامعه جهاني داري. در نگاه اول به نظر مي رسد عنوان تاريخ مصرف داري را انتخاب كردي. ولي نحوه نگاهت به موضوع و چيدمان و انتخاب المان ها و تركيب بندي مناسب عكس را از تاريخ مصرف با زمان ثابت عبور داده و به تصويري بي زمان تبديل مي كند.
ضمن اينكه مي توان گفت تصوير بالقوه قابليت اضافه كردن المان هاي ديگر را دارد و مي توان با اضافه كردن المان هاي ديگر تبديل به نگاهي ديگربشود كه اين هم از نقاط قوت و استفاده مناسب از نمادهاي انتخاب شده است.
عناصر انتخاب شده در عكس به ظاهر همه معني دار هستند و با فكر انتخاب شده اند. از عنوان گرفته تا المان هاي موجود و حتي رنگ ها...
عكسي كه قواعد دسته بندي مفهومي به شكل مناسبي در آن رعايت شده نكته اي است كه به راحتي نمي توان از آن گذشت. در تعاريف مي خوانيم:
"مجمع عمومی سازمان ملل متحد یکی از شش رکن اصلی سازمان ملل متحد است. تنهارکنی است که تمام کشورهای عضو سازمان ملل متحد در این مجمع شرکت دارند. مجمع جلساتی سالانه به ریاست یکی از اعضا که منتخب تمام دیگر اعضا است، برگزار می‌کند.اصولا تصمیم های مجمع جنبه توصیه آمیز دارند. البته در موارد معینی که به امور داخلی سازمان بر می‌گردد، تصمیمات آن الزام آورند. دولت های خود را نسبت به برخی از قطعنامه‌های مجمع ملتزم می‌دانند و برای آن شانی نظیر یک معاهده قایل می‌شوند . از جمله آن ها اعلامیه جهانی حقوق بشر است.
تمام اعضای سازمان ملل در مجمع عمومی از حق رأی برابر برخوردارند."
اما نگاه هوشمندانه هنرمند ما به عملكرد متناقض اين سازمان در اين چند ساله اخير چه خوب اين تعاريف را به چالش كشيده.
بايد گفت انتخاب عنوان و نمادهاي به كاررفته در عكس به خوبي در اختيار انتقال مفهوم مي باشد و عكس را به كليتي براي به چالش كشيدن عملكرد اين سازمان تبديل ساخته و آن را تبديل به يك عكس حرفه اي در مقوله ارتباطات مبدل نموده و از اين جهت نگاه هنرمند قابل تقدير است.
رنگ هاي انتخاب شده براي آرم سازمان ملل بر خلاف و معكوس رنگ هاي به كار رفته در پرچم اين سازمان است. خطوط كج و معوج كشيده شده ي آرم و پخش شدن و پراكندگي رنگ هايش اين بي نظمي را تشديد مي كند.
قرار گيري آن سنگ ساب- برش و قرار دادن آن در مركز تصوير نماد موثر و خوبي است و اين تصور را زنده مي كند كه دستي مترصد برداشتن و برش و تقسيم قسمتي از جهان به نفع خويش است. عاملي كه از منفعت هر عضو اين جامعه جهاني به نفع خويش پرده بر مي دارد و خود باعث بي نظمي است.
كدام دست است كه به اين بي نظمي ها دامن مي زند؟!
با عدم وجود دست و پرچم مشخصي از يك كشور افكار مخاطب براي بررسي و تفكر - به چالش كشيده شده و در واقع هنرمند تعهد خود را با بهترين وجه ممكن عملي ساخته و بيننده را براي نتيجه گيري نهايي آزاد و به خود وا مي گذارد.
نبود اين عناصر مشخص در عكس يك قابليت اضافي است كه مي توان با اضافه كردن آنها به اهداف مشخص و تاريخ مصرف داري هم دست يافت. چيزي كه ظاهرا هنرمند ما از آن با هوشمندي گريخته.
در مجموع نگاه و ديد هنرمند و انتخاب عناصر به صورت كامل در خدمت انتقال مفهوم بوده و موفق به نظر مي رسد.
موفق باشي

BānØØЎê ĢĦām said...

فوق العاده بود
واي عجب ثبتي
*
دنيا دنيا حرف داشتيم و حال تنها سكوت را بر لبانمان دوخته اند